فهرست مطالب

Current Journal of Neurology
Volume:7 Issue: 23, 2008

  • تاریخ انتشار: 1387/09/01
  • تعداد عناوین: 10
|
  • سیدعلی رودباری، علی اصغر ابریشم زاده صفحه 230
    زمینه و هدف
    امروزه بسیاری از مطالعات نقشی برای منیزیوم و کلسیم در پاتوفیزیولوژی میگرن قائل شده اند. ما سطوح سرمی منیزیوم و کلسیم در دوره بدون سردرد در افراد میگرنی و افراد سالم را در این مطالعه بررسی کردیم
    روش بررسی
    افراد مبتلا به میگرن بر طبق معیار I.H.S وارد مطالعه شدند. سطح سرمی Mg Ca، توسط روش جذب اتمیک با اسپکروفتومتر اندازه گیری شدند و میزان متوسط آنها با هم مقایسه و توسط روش test t آنالیز شد.
    یافته ها
    40 بیمار مبتلا به میگرن و 40 فرد سالم شامل 34 زن (85%) و 6 مرد (5/7 %) در هر گروه با متوسط سنی 9/9 ± 34 و 1/9 ± 7/35 سال به ترتیب وارد مطالعه شدند. هیچگونه تفاوتی بین سطح Mg 2+ در افراد مبتلا به میگرن با افراد سالم وجود نداشت. 27/0 ± 55/1 در برابر meq / lit 29/0 ± 55/1 اما سطح سرمی کلسیم در گروه سالم نسبت به افراد مبتلا به میگرن پایین تر بود (Meq / lit 82/0 ± 56/7 و 05.5 P< در برابر 1/18 ± 04/8) افراد میگرنی بدون اورا سطح سرمی مننیزیوم پایین تری (26/0 ± 56/1 در برابر 24/0 ± 76/1) و سطح سرمی کلسیم بالاتری (meq / lit 23/1 ± 10/8 در برابر 56/0 ± 64/7) در مقایسه با افراد میگرن با او را داشتند. میگرنی ها با بیش از 4 حمله در ماه نیز سطح سرمی منیزیوم پایین تر (meq /lit 23/0 ± 48/1 در برابر 29/0 ± 58 / 1) و کلسیم پایین تری) meq /lit 42/0 ± 95/7 در برابر 85/1 ± 09/8) نسبت به افراد با تعداد کمتر حملات سردرد در ماه داشتند. خانم هایی که حملات آنها با پریود تشدید می شد سطح سرمی مننیزیوم و کلسیم پایین تری در مقایسه با آنهایی که حملات سردرد شان ارتباطی با پریود نداشت، داشتند. meq /lit) 25/0 ± 46/1 در برابر25/0 ± 77/1 و 59/0 ± 77/7 در برابر77/2 ± 88/8 و 05/0 P <)
    نتیجه گیری
    در مطالعه ما حملات میگرنی با کاهش سطح سرمی منیزیوم و افزایش سطح سرمی کلسیم داشت که نقش کاهش سطح منیزیوم در کاهش آستانه حملات میگرن و احتمال دخالت کانالوپاتی کلسیم و بروز تظاهری میگرن است و نیز می تواند بیانگر این مسئله باشد که میگرن با وبدون اورا ممکن است دو مکانیسم متفاوت داشته باشد. به هر حال به نظر میرسد که مطالعات دیگری با حجم نمونه بیشتر و نیز بررسی سطح منیزیوم داخل گلبولی منوسیت جهت ارزیابی نقش Ca، Mg نیاز باشد.
    کلیدواژگان: سردرد، میگرن، منیزیوم، کلسیم
  • کاویان قندهاری، هادی محقق صفحه 239
    زمینه و هدف
    اندآرترکتومی کاروتید در بیمارانی که تنگی علامت دار و بعضا بدون علامت کاروتید دارند در مراکزی که عوارض حین عمل اندکی دارند توصیه می شود.
    روش کار
    مطالعه گذشته نگر در بیمارانی که در سه مرکز جراحی عروق در تهران و دو مرکز در مشهد تحت جراحی اندآرترکتومی کاروتید قرار گرفته اند انجام شد. انتخاب بیماران و روش تعیین تنگی کاروتید و روش بیحسی و تکنیک جراحی و عوارض حین جراحی در بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    388 جراحی اندآرترکتومی در 345 بیمار که 65% آنان را مردان شامل شده بود انجام شد. میانگین سنی بیماران 8/66 سال و محدوده آن از 46 تا 84 سال بود.در 90% افراد متقاضی جراحی اندآرترکتومی تعیین تنگی کاروتید توسط یک دوپلکس سونوگرافی کاروتید صورت گرفت. احتمال مرگ و سکته مغزی ناشی از جراحی در مراکز جراحی عروق فوق بطور کلی 4/6% است. عوارض مرگ و سکته مغزی ناشی از جراحی در بیمارستان امام رضا و رضوی و شهدای تجریش و طالقانی و ایران مهر بترتیب 4/2%و 0% و 8/4% و 2/10% و 2/10% گزارش شد.
    نتیجه گیری
    در ایران جراحی اندآرترکتومی کاروتید فقط در بیماران با تنگی علامت دار بیشتر از 70% شریان کاروتید داخلی توصیه می شود. روش تعیین تنگی کاروتید در مراکز جراحی عروق ایران باید اصلاح شود
  • وحید اسلامی، محمدعلی صحراییان، علیرضا استقامتی، محمدرضا قینی، محمود معتمدی، طاهره یزدانی صفحه 246
    زمینه و هدف
    دیابت از عوامل خطرزای شناخته شده و قابل کنترل در ابتلا به سکته های مغزی ایسکمیک میباشد. گروهی از افراد جامعه ممکن است قند خون ناشتای نرمال داشته اما تست تحمل گلوگز غیر طبیعی داشته باشند. این مطالعه به بررسی تست تحمل گلوگز در بیماران غیر دیابتی مبتلا به سکته ایسکمیک مغزی می پردازد.
    روش بررسی
    بیماران غیر دیابتی مبتلا به سکته ایسکمیک مغزی حاد وارد مطالعه شدند.
    دراین بیماران هشت هفته پس از حادثه عروقی، قند خون ناشتا، تست تحمل گلوگز و سطح سرمی انسولین مورد بررسی قرارگرفت.
    نتیجه گیری
    از 58 بیماری که طی یکسال وارد مطالعه شده بودند 18 بیمار پس از هشت هفته جهت انجام آزمایش مراجعه ننموده واز مطالعه خارج شدند. از 40 بیمار باقیمانده ده مورد اختلال در تست تحمل گلوگز را نشان دادند(25%)
    یافته ها
    اختلال متابولیسم گلوگز حتی با وجود سطح سرمی نرمال را باید یکی از عوامل خطرزای حوادث ایسکمیک مغز برشمردبنابراین انجام این تست در بیماران غیر دیابتی توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: اختلال متابولیسم گلوکز، اندکس HOMA، دیابت ملیتوس، سکته ایسکمیک
  • محسن فروغی پور، مهدی حسن زاده، علیرضا حیدری، فاطمه موعدی، علی شعیبی صفحه 252
    زمینه و هدف
    اختلالات قلبی و صرع ایدیوپاتیک به چند روش با هم ارتباط دارند: بیماری های قلبی شایعترین علت مرگ ناگهانی و بدون علت خاص در صرع میباشد. برخی از سندرمهای صرعی به عنوان قسمتی از علایم خود به همراه سنکوپ می باشند. سنکوپ می تواند باعث حمله صرعی شود و یا از حمله صرعی ناشی شود. افتراق بین سنکوپ و صرع ممکن است خیلی مشکل باشد و این مسئله میتواند باعث اشتباهات تشخیصی و درمانی گردد.
    روش بررسی
    صد و یک بیمار با تشخیص اولیه صرع ایدیوپاتیک در این مطالعه توصیفی مورد بررسی قرارگرفتند. ارزیابی کامل شامل معاینه فیزیکی دقیق، الکتروکاردیوگرافی، اکوکاردیوگرافی و هولترمونیتورینگ 24 ساعته برای تمامی بیماران انجام شد. براساس یافته ها جمعیت مورد مطالعه به دو گروه بیماران با بیماری قلبی و بیماران بدون بیماری قلبی تقسیم شدند.
    یافته ها
    24 نفر از جمعیت مورد مطالعه (8/23%) بیماری قلبی داشتند. میانگین سنی 19 ± 4/ 34سال در بیماران با بیماری قلبی و 11 ± 3/24 سال در بیماران بدون بیماری قلبی بود. میانگین سن شروع صرع22 ± 5/24 سال در بیماران مبتلا به بیماری قلبی و10 ± 9/15سال در بیماران بدون بیماری قلبی بود. میانگین مدت درمان با داروهای ضد صرع22 ± 71 ماه در بیماران با بیماری قلبی و10 ± 64 ماه در بیماران بدون بیماری قلبی بود. در بیماران بدون بیماری قلبی در1/56% کنترل صرع عالی، در 2/34% کنترل خوب، در 9/7% کنترل صرع قابل قبول و در 6/1% کنترل صرع غیر قابل قبول بود. بیماران همراه با بیماری قلبی 3/27% کنترل عالی، 50% کنترل خوب، 2/18% کنترل قابل قبول و5/4% کنترل غیر قابل قبول داشتند.
    نتیجه گیری
    اطلاعات موجود در این مقاله پیشنهادکننده آنست که یا درصد قابل توجهی از جمعیت مطالعه شده مبتلا به سنکوپ و نه صرع بودند و یا آنکه علت صرع واقعی در آنها بیماری قلبی بود. اقدامات درمانی مناسب قلبی در پنج بیمار منجر به برطرف شدن علائم شد.
    کلیدواژگان: صرع ایدیوپاتیک، اختلال ساختمانی قلب، اختلال ریتم قلب
  • مرتضی سعیدی، محسن فروغی پور، پیام ساسان نژاد، علی ملت اردکانی، محمودرضا آذرپژوه صفحه 260
    زمینه و هدف
    در طی ایام حج و ماه مبارک رمضان زنان مسلمان تمایل به استفاده از قرص های ضد بارداری و در نتیجه تعویق دوره عادت ماهانه دارند. با در نظر گرفتن گزارشات موردی از سکته های مغزی بویژه ترومبوز وریدی مغزی در ماه رمضان این مطالعه جهت تعیین رابطه بین مصرف کوتاه مدت قرص های ضد بارداری و ترومبوز وریدی در ماه مبارک رمضان طراحی شد.
    روش بررسی
    این مطالعه در حد فاصل سپتامبر 2006 تا اکتبر 2007 انجام گرفته و شامل 2 ماه رمضان بود. تمام بیماران با تشخیص قطعی ترومبوز وریدی مغزی در مرکز پزشکی قائم عج مشهد تحت بررسی قرار گرفتند. تمام علل احتمالی ترومبوز وریدی و رابطه زمانی وقوع کسالت بررسی و تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    24 بیمار با تشخیص قطعی ترومبوز وریدی مغزی (5 مرد و 19 زن) در طی دوره مطالعه تشخیص داده شدند. 11 بیمار در ماه مبارک دچار عارضه شدند که این میزان به طور معنی داری بیشتر از 11 ماه دیگر بود (1/17= (χ2 (00035/0 = P).
    نتیجه گیری
    میزان بیشتر ترومبوز وریدی در رمضان می تواند مربوط به مصرف کوتاه مدت قرص های ضد بارداری باشد. هرچند که در این گروه بیماران هیچ عامل طر آفرینی جهت ترومبوز وریدی از جمله بیش انعقادی پیدا نشد، هنوز این احتمال مطرح است که یک عامل زمینه ای ژنتیک وجود داشته باشد که در شرایط خاص مانند مصرف قرص ضدبارداری منجر به ترومبوز وریدی مغزی شود. لازم است برخی عوامل احتمالی زمینه ساز دیگر در ماه مبارک شامل شرایط روزه داری، دهیدراتاسیون، استرس فیزیکی نیز مد نظر قرار گیرد.
    کلیدواژگان: ترومبوز وریدی مغز، قرص های ضد بارداری، رمضان
  • حسینعلی ابراهیمی، سیاوش آدی بیگ صفحه 266
    زمینه و هدف
    استفاده بالینی از واکنشهای تاخیری در بررسی های نوروفیزیولوژیک روزبه روز افزایش یافته است. نسبت حداکثر رفلکس H به حداکثر موج M یک شاخص مناسب برای نشان دادن سطح تحریک پذیری حرکتی این رفلکس است. در این مطالعه H/M ratio عصب تی بیال خلفی در بیماران دپچار حوادث عروقی مغز بررسی شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه H/M ratio 22 فرد سالم که از نظر سنی مشابه بیماران بودند با 40 بیمار دچار سکته حاد مغزی مقایسه شد.
    یافته ها
    در افراد سالم H/M ratio دو اندام اختلاف معنی دار نداشت. در بیماران H/M ratio هر دو اندام (فلج و غیر فلج) افزایش داشت (01/0 P<)، که در طرف غیر فلج این اختلاف بیشتر بود. تسهیل علامت بابنسکی در بیماران بطور مشخص همراه پائین بودن H/M ratio است (003/0 P=). میزان تغییرات H/M ratio با شدت فلج رابطه معنی دار ندارد (در اندامهای تحتانی3/0 P=) و (در اندامهای فوقانی 0.9 P=). در ضایعات ایسکمیک H/M ratio افزایش یافته (01/0 P= (که در اندام غیر فلج بیشتر است، ولی در ضایعات خونریزی داخل مغزی افزایش دو طرفه تقریبا مساوی است.
    نتیجه گیری
    H/M ratio عصب تی بیال خلفی در هر دو اندام تحتانی بیماران دچار سکته مغزی افزایش می یابد که ناشی از کاهش مهار سیناپتیک پایانه های عصبی 1a است. این افزایش ناشی از افزایش دامنه رفلکس H است.
    کلیدواژگان: H، M ratio، عصب تی بیال خلفی، رفلکس H، سکته مغزی، حوادث عروقی مغزی ایسکمیک، حوادث عروقی مغزی خونریزی، علامت بابنسکی
  • محمود معتمدی، محمدعلی صحراییان، مسعود رحمت جیرده صفحه 272
    زمینه و هدف
    تا امروز وراثت تنها عامل شناخته شده در ایجاد صرع میوکلونیک نوجوانی می باشد اما بسیاری از بیماران سابقه چنین حملاتی را در خانواده خود ندارند. این مطالعه به بررسی و مقایسه موارد تک گیر و ارثی صرع میوکلونیک نوجوانی می پردازد.
    روش بررسی
    هفتاد بیمار مبتلا که تشخیص این نوع صرع بر اساس معیارهای بالینی و نوار مغزی تایید شده بود مورد مطالعه قرار گرفتند. بیمارانی که سابقه تشنج در بستگان درجه اول آنان وجود داشت بعنوان موارد فامیلی و بقیه بیماران به عنوان موارد تک گیر تقسیم بندی گردیدند.
    یافته ها
    درصد بیماران سابقه خانوادگی مثبت داشتند. در این بیماران از نظر سن شروع بیماری، نوع تشنج، پاسخ به درمان و ایجاد عوارض ناشی از دارو تفاوت معنی داری با موارد تک گیر مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه بیانگر این نکته میباشد که موارد تک گیر و ارثی صرع میوکلونیک نوجوانی به احتمال قوی منشا و اتیولوژی متفاوتی نداشته و درمان هر دو گروه باید به صورت یکسان انجام گردد.
    کلیدواژگان: نوجوانی، صرع میوکلونیک، تک گیر، ارثی
  • مجتبی عظیمیان، محمود غلامرضا میرزایی، فتح الله حکمی، هدایت الله شیرزاد صفحه 277
    زمینه و هدف
    غده تیموس با توجه به اینکه بخشی از ایمنی بدن را تامین می نماید می تواند منشا نئوپلاسم های خوش خیم یا بد خیم باشد و با تغییرات فوق یا حتی بدون تغییر پاتولوژیک واضح باعث بیماری میاستنی گراو گردد این بیماری منجر به ضعف عمومی به خصوص در هنگام فعالیت می گردد. در چنین وضعیتی تیموس مولد آنتی بادی هایی می شود که قابلیت رقابت با استیل کولین را داشته و رسپتورهای نیکوتینیک سیناپس عصب به عضله را اشغال کرده و منجر به اختلال کار استیل کولین می شوند. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت بیماران مبتلا به میاستنی گراو قبل از تیمکتومی و پاتولوژی غده تیموس این بیماران و وضعیت بهبودی آنها پس از عمل جراحی انجام گرفت. در این راستا ارتباط بیماری با سن و جنس و سابقه فامیلی ارزیابی گردید.
    روش بررسی
    32 بیمار مبتلا به میاستنی گراو که طی سال های 81-72 در بیمارستان دی تهران مورد عمل جراحی قرار گرفته بودند با بررسی محتویات پرونده بیمارستانی و شرح حال موجود، علائم قبل از عمل جراحی، نوع پاتولوژی غده تیموس و وضعیت بهبود آنها پس از عمل جراحی مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    از بیماران مورد بررسی 4/59% زن و 6/40% مرد بودند و 4/84 % آنها سن بیش از 20 سال داشتند. نتیجه پاتولوژی حاصل از تیمکتومی 75/18% تیموما، 50% هیپرپلازی تیموس و 25/31% بدون تغییرات پاتولوژیک در تیموس گزارش گردید. از نظر وفور علائم قبل از عمل جراحی بیشترین شکایت بیماران افتادگی پلک و کمترین آن ضعف عضلات جونده بوده است و از نظر بهبود پس از عمل جراحی 6/36 بهبودی کامل، 40% بهبودی نسبی، 20% بدون تغییر در وضعیت بیماری و تنها یک مورد از تشدید علائم شکایات داشت.
    نتیجه گیری
    گر چه میاستنی گراو بیماری نادری است ولی تشخیص به موقع و زود هنگام آن و انجام عمل جراحی تیمکتومی حتی قبل از درمان دارویی کمک بسیار زیادی به بهبود بیماری تا حد عدم نیاز به دارو می نماید
    کلیدواژگان: میاستنی گراو، تیموس، استیل کولین، عمل جراحی تیمکتومی
  • سیامک افشین مجد، رضا افشار صفحه 284
    زمینه و هدف
    لرزش فا میلیال شایعترین اختلال حرکتی در جهان است. پاتوفیزیولوژی آن ناشناخته است وهیچ اختلال نورولوژیک دیگری همراه این بیماری دیده نمی شود. لرزش در این بیماری با فرکانس پایین بوده وشیوع آن بین 3تا 5 درصد میباشد.
    روش بررسی
    این مطالعه بین سالهای 1384-1387در درمانگاه نورولوژی بیمارستان شهید مصطفی خمینی بر روی 120 بیمار مبتلا به لرزش فامیلیال بصورت آینده نگر انجام شده است. بیماران در دو گروه بصورت تصادفی قرار گرفته اند. 59نفر از بیماران تحت درمان با پروپرانولول به میزان 40میلی گرم 3بار در روز به مدت 3 هفته قرار داشته اند و 61بیمار نیز به همین مدت تحت درمان با گاباپنتین به میزان 300میلی گرم 3باردر روز قرار داشته اند. جهت ارزیابی بیماران از مقیاس Fahn-Tolosa-Marin(TRS) که یک مقیاس عددی استاندارد(0-88)برای سنجش لرزش میباشد استفاده شده است.
    یافته ها
    در نهایت 120بیمار مطالعه را به پایان رساندند از این تعداد (47%)56نفر مونث و(53%)64نفر مذکر بودند میانگین سنی بیماران (59-26) 43.9سال بوده است. در ابتدای درمان مقیاس TRS اندازه گیری شده در گروه تحت درمان با پروپرانولول 1 ± 38.6ودر گروه تحت درمان با گاباپنتین 1 ± 39.1بوده است در انتهای درمان این اعدادبه 1 ± 28.4و1 ± 25.6بترتیب در گروه تحت درمان با پروپرانولول و گابا پنتین تغییر یافته است. مطا لعات آماری انجام شده با نرم افزار SPSS تفاوت معنی دار در هر دو گروه در مقایسه بین شروع وپایان مطالعه را نشان می دهد. (0005/ 0 P<)
    نتیجه گیری
    گاباپنتین به عنوان یک داروی موثر در درمان لرزش فامیلیال بوده ومیزان اثربخشی آن حداقل با پروپرانولول برابری می کند. با توجه به عوارض کمتر این دارو ونداشتن عوارض قلبی عروقی وتنفسی وتحمل بهتر آن در این موارد بخصوص در افرا مسن می تواند در این موارد بعنوان داروی انتخابی نیز مطرح گردد.
    کلیدواژگان: لرزش، گاباپنتین، پروپرانولول، اختلالات حرکتی
  • حمیدرضا ریاسی، محمد مهدی حسن زاده طاهری، فریبا نخعی، ارود صالحی صفحه 290
    سابقه و هدف
    صرع میوکلونیک جوانان (JME) از انواع شایع تشنج ژنرالیزه می باشد که معمولا همراه با تشنج ژنرالیزه تونیک کلونیک (GTCS) وحملات صرع آبسانس می باشد.
    روش بررسی
    بیمارانی که با تشخیص احتمالی تشنج به بیمارستان های ولی عصر (عج) و امام رضا (ع) خراسان جنوبی از مارس 2005 تا می 2007 ارجاع شده بودند، مورد بررسی قرار گرفته و تشخیص صرع و JME توسط نورولوژیست براساس تظاهرات بالینی، تاریخچه و یافته های الکتروآنسفالوگرافی داده شد. بیمارانی که آسیب نسج مغزی داشتند از مطالعه حذف شدند.
    یافته ها
    396 بیمار صرعی شامل 32 مورد JME (1/8% شامل 18 مرد و14 زن) بررسی شدند. سن متوسط شروع JME و سن زمان تشخیص به ترتیب 4/12 و 2/14 سال بود. 27 بیمار با JME، حملات GTCS و 7 بیمار حملات صرعی آبسانس داشتند. تریاد میوکلونی، GTCS و آبسانس فقط در 4 مورد از بیماران تحت بررسی دیده شد و 2 مورد نیز فقط حملات میوکلونی داشتند. در 8 بیمار (25%) حملات میوکلونیک عمدتا یکطرفه یا حداقل درشروع یکطرفه بود. در 28 بیمار (5/87%) عمده حملات در زمان بیدارشدن از خواب روی داد. محرومیت از خواب مهمترین فاکتور تحریک کننده بود که در 26 بیمار (3/81%) یافت شد. در بررسی الکتروآنسفالوگرافی نمای اختصاصی صرعی در 9/71% بیماران با JME در اولین الکتروآنسفالوگرافی یافت شد که با تکرار الکتروآنسفالوگرافی این طرح اختصاصی در 94% بیماران یافت شد. سابقه مثبت فامیلی برای صرع در25% بیماران وجود داشت.
    نتیجه گیری
    JME یک زیرگروه شایع از صرع های ژنرالیزه است که معمولا همراه GTCS و آبسانس دیده می شود. بیماران JME غالبا طرح صرعی را در الکتروآنسفالوگرافی نشان می دهند.
    کلیدواژگان: تشنج، صرع، میوکلونیک، جوانان
|
  • Md Seyed Ali Rudbari Ali Asghar Abrishamzadeh Page 230
    Introduction
    Nowadays, many studies consider a role for magnesium and calcium in pathophysiology and treatment of migraine. We evaluated serum ionized magnesium and calcium level in migraineurs -during interictal period- and control group.
    Methods
    Migraineurs -according to the IHS criteria- enrolled in this study. Serum Mg²+ and Ca²+ level were determined by atomic absorption spectrophotometry. Mean values were compared, using t-test.
    Results
    40 migraineurs and 40 healthy subjects (34 (85%) female and 6 (15%) male in each group) enrolled the study with mean age of 34.8±9.9 and 35.7±9.1 years, respectively. There were no significant difference between Mg²+ levels in cases vs. healthy subjects (1.55±0.27 vs. 1.55±0.29 meq/l) but serum Ca²+ level was lower in healthy subjects. (8.04±1.18 vs. 7.56±0.82 meq/l, P<0.05). Migraineurs without aura had lower serum Mg²+ level (1.56±0.26 vs. 1.76±0.24 meq/l) and higher serum Ca²+ level (8.10±1.23 vs. 7.64±0.65 meq/l) than with aura migraineurs. Migraineurs with "monthly attack rate ³ 4" had lower Mg²+ and Ca²+ level (1.48±0.23 vs. 1.58±0.29 meq/l) and (7.95±0.42 vs. 8.09±1.85 meq/l) than those with lower attack rate. Females whose attacks aggravated by menstruation had lower serum Mg²+ and Ca²+ level in comparison with those their attacks didn’t aggravate by menstruation (1.46±0.25 vs. 1.77±0.25 and 7.77±0.59 vs. 8.80±2.77, P<0.05).
    Conclusion
    In our study, severity of migraine had correlation with reduced serum Mg²+ and higher Ca²+ level which confirms the role of reduced magnesium level on lowering the threshold of attacks. Also, lower Mg²+ and higher Ca²+ level in migraineurs without aura could exhibit a demonstrable calcium channelopathy, but also raises questions about possibility of different mechanisms for “with and without aura” migraine.�However, it seems that further studies with larger sample size and intra cellular (RBC and monocyte) Mg²+ assessment, is needed.
  • Md Kavian Ghandehari Hadi Mohaghegh Page 239
    Introduction
    Carotid Endarterectomy (CEA) is recommended in patients with symptomatic and some times asymptomatic carotid stenosis in vascular surgery centers with low perioperative complication rate.
    Methods
    A retrospecticve study was carried out in patients who underwent CEA in 3 vascular surgery centers in Tehran and 2 centers in Mashhad. Patients selection criteria, methods of detection of carotid stenosis, method of anesthesia, surgical techniques and perioperative complications were evaluated.
    Results
    388 CEA in 345 patients (65% males) with mean age of 66.8 years ranged 46-84 years were evaluated. Detection of carotid stenosis was made by one carotid duplex ultrasound in 90% of CEA candidates. The whole perioperative stroke and death rate in reported Iranian vascular surgery centers is 6.4%. Perioperative stroke and death rate in Emam Reza, Razavi, Shohada Tajrish, Taleghani and Iranmehr hospitals was 2.4%, 0%, 4.8%, 10.2% and 10.2% respectively.
    Conclusion
    In Iran, CEA is recommended only in patients with symptomatic ≥70% ICA stenosis and preferably in patients with symptomatic ≥90% ICA stenosis. Method of detection of carotid stenosis in Iranian vascular surgery centers should be corrected.
  • Md Vahid Eslami Mohammad Ali Sahraeian Alireza Esteghamati Mohammadreza Gheini Mahmood Motamedi Tahereh Yazdani Page 246
    Introduction
    Impaired glucose tolerance, an intermediate metabolic state between normal glucose levels and diabetes is associated with an increased stroke risk. The aim of this study was to determine the prevalence of impaired glucose metabolism in patients with acute stroke who had normal fasting plasma glucose.
    Methods
    Eligible subjects were non diabetic patients with ischemic stroke, from April 2005 to April 2006, who were evaluated eight weeks after their stroke event for FBS, GTT, HbA1C and serum insulin level (HOMA) the correlation of these tests with the number of stroke risk factors among the patients was assessed.
    Results
    Among 58 patients, 18 of them did not complete the study. In GTT evaluation in 40 patients, 26 of them (65%) had normal test values while 10 patients (25%) showed impaired tolerance and 4 (10%) were diabetic. Overall, 35% of them had impaired glucose metabolism. In HbA1C analysis only 15% had abnormal test results. The mean of HOMA in our patients was 1.7 (1.64 to 2.16 in the normal group compared with the impaired one, respectively). In the FBS study, previously undiagnosed DM patients, impaired glucose tolerance patients and non diabetic ones account for 10, 25, and 65% of all cases respectively.
    Discussion
    Impaired glucose metabolism is one of the important risk factors for stroke and if only fasting plasma glucose is used for screening patients, at least 10% of patients prone to the side effects of hyperglycemia, will be missed.
    Conclusion
    This study shows that in patients with no history of diabetes who have an ischemic stroke, even moderately elevated glucose levels are associated with both a higher risk of short-term mortality and an increased risk of poor functional recovery compared with lower glucose levels.
  • Md Mohsen Forughipour Mehdi Hasanzadeh Alireza Heidari Fatemeh Muedi Ali Shoaibi Page 252
    Introduction
    Cardiac abnormalities relate idiopathic epilepsy in several ways: Cardiac disease is the most common cause of sudden unexplained death in epilepsy. Some of epileptic syndromes have syncope as one of their major presentations. Syncope can lead to epileptic seizure and might be caused by epileptic seizure. Differentiation between syncope and seizure might be very difficult, which leads to diagnostic and therapeutic errors.
    Methods
    101 patients, with primary diagnosis of idiopathic epilepsy were evaluated in this descriptive study. Comprehensive evaluations including precise physical examination, electrocardiography, echocardiography and 24-hour holter monitoring were performed for each patient. Our population was subdivided in two categories: patients with cardiac disease and those without cardiac disease based on investigatory findings.
    Results
    24 patients (23.8%) had cardiac disease. The mean age was 34.4±19 years in patients with cardiac disease and 24.3±11 years in patients without cardiac disease. The mean age of onset of epilepsy was 24.5±22 years in patients with cardiac disease and 15.9±10 years in patients without cardiac disease. The mean duration of treatment with antiepileptic drugs was 71±22 months in patients with cardiac disease and 64±10 months in patients without cardiac disease. In 56.1% of patients without cardiac disease, seizure had been controlled excellently with antiepileptic drugs. 34.2% had good control, 7.9% had acceptable control, and 1.8% had unacceptable control. In patients with cardiac disease 27.3% had excellent control, 50% had good control, 18.2% had acceptable control and 4.5% had unacceptable control.
    Conclusion
    These data suggest that in patients with cardiac disease either a significant percent had syncope as the cause of their symptoms or the etiology of their true seizures had been their cardiac disease. Appropriate cardiac interventions eliminated symptoms in five patients.
  • Md Morteza Saeedi Mohsen Forughipour Payam Sasan Nezhad Ali Melat Ardakani Mahmood Reza Azar Pazhuh Page 260
    Introduction
    There is a tendency in Muslim women to postpone their menstrual period with short course oral contraceptive (OC) consumption during Ramadan as well as Hajj Ceremony. Driven by many anecdotal reports regarding stroke, particularly cerebral Vein thrombosis (CVT) in Ramadan, this research was designed to investigate the incidence of CVT and its temporal relation with Ramadan.
    Methods
    This study was conducted between September 2006 and October 2007 and included 2 consecutive Ramadans. All patients with definite diagnosis of CVT in Ghaem Hospital of Mashhad were registered. We assessed all of the possible causes of CVT and analyzed the temporal aspect of CVT occurrence.
    Results
    24 cases with CVT (5 males and 19 females) were recruited during study period. 11 cases were admitted during Ramadan months which was significantly higher than all the other 11 months (P value=0.00035, χ² = 17.1). There seems to be no underlying disorders for CVT in Ramadan except OC consumption.
    Conclusion
    The higher incidences of CVT in Ramadan may be related to OC consumption. Although we could not identify any risk factors such as hypercoagulopathy state in these cases, it is still possible to implicate an unknown genetic background which can result in CVT in special scenarios such as OC consumption. We need to consider fasting situation, dehydration and physical stress in Ramadan as probable cofactors for CVT.
  • Md Hoseinali Ebrahimi Siavash Adi Beig Page 266
    Introduction
    Clinical use of the late responses during routine neurophysiological examination has significantly increased the diagnostic yield of the neurophysiological evaluation. The H max to M max ratio (H/M ratio) is considered a suitable index for illustrating the level of reflex excitability of the motor pool.
    Methods
    In this study posterior tibial nerve H/M ratio changes in cerebrovascular accidents (CVA) evaluated. This investigation was carried out in 22 normal subjects aged 40-65 years with mean 52 years, and in 40 patients with CVA aged 42-63 years with mean 57 years.
    Results
    In normal subjects no significant differences were found between the mean values observed between right and left sides. In patients significant increased H/M ratios in both sides with more in non-plegic leg (P<0.01) were found. The facilitation of Babinsky sign in patients is significantly associated with low H/M ratios (P=0.003). The H/M ratio changes were not significantly associated with severity of hemiplegia (P=0.3 for lower extremities, P=0.9 for upper extremities). The H/M ratio was increased in ischemic lesions (P<0.01), but in intracerebral hemorrhages the soleus H/M ratio increases in non-plegic side the same as the plegic side.
    Conclusion
    The posterior tibial nerve H/M ratios are increased in CVA bilaterally due to decreased presynaptic inhibition Ia terminals, thus amplitude of H reflexes increased without increased amplitude of M response.
  • Md Mahmood Motamedi Mohammad Ali Sahraeian Masoud Rahmat Jirdeh Page 272
    Introduction
    Genetic factors are the only identified cause of juvenile myoclonic epilepsy but some of the cases do not have affected first degree relatives. In this study we wanted to know whether subjects with sporadic and familial JME differ in terms of clinical characteristics and response to treatments. Differences would support the hypothesis of a different etiology for sporadic cases.
    Methods
    We analyzed 70 patients with JME, diagnosed on clinical and EEG criteria. All patients and their first degree relatives were interviewed. Patients with first degree relatives affected with epileptic seizures were regarded as familial and the others were regarded as sporadic.
    Results
    34.3% of the patients had familial epilepsy. The types of the seizures, age at the onset of the seizures, response to treatment and side effects of the drugs did not differ between familial and sporadic cases.
    Conclusions
    No difference was found between familial and sporadic JME patients. This doesn’t support the hypothesis that sporadic and familial JME cases have separate etiologies.
  • Md Azimian Mirzaee Hakami Shirzad Page 277
    Introduction
    Thymus gland as a part of immune system can get involved in both malignant and benign conditions. One result of this gland involvement is myasthenia gravis, which causes general weakness of the body especially during activities. In this situation thymus gland produces antibodies that can compete with acetylcholine in neuro muscular junction and inhibits acetylcholine effect on end plate receptors. In this study, we aimed to identify the clinical condition of myasthenic patients before and after thymectomy. Thymus pathology and the recuperation of patients as well as their age, sex and family history were investigated.
    Methods
    32 thymectomized myasthenic patients in Day hospital (Tehran) were studied. Information such as medical history and signs before and after operation, type of thymus pathology and their improvement after thymectomy were investigated.
    Results
    Form 32 patients, 59.4% were female and 40.6% were male. 84.4% of patients were more them 20 years old. Pathologic results showed that 18.75% of cases were thymoma, 50% thymus hyperplasia and 31.25% were without any pathologic changes. In clinical signs, ptosis was the most frequent complaint, whereas weakness of masticatory muscles had the least frequency. 36.6% of patients had complete improvement, 40% partial improvement and 20% without any changes in the condition of the disease. Furthermore, in only one case the signs of the disease were deteriorated.
    Conclusion
    Although the myasthenia gravis is a rare disease but early diagnosis and performing of thymectomy even before medical treatment can have better therapeutic effects on myasthenic patients